روزها بی تو سپری شد ...


ღ...ღ سايه روشن ღ...ღ

ای غزال من روزها در فراقت ديده بر راه دوخته ام , مژگانم زمينی را که قدم بر روی آن می نهادی , می روبد . لبانی که بارها از روی مجبوری بوسيده بودی , حال بر سينه خاکستری زمين که قدم می گذاشتی بوسه می زند . من ديگر تاب دوری تو را ندارم ...

بيا چون گذشته با يکديگر آشيانه بسازيم , بيا تا چون ايام گذشته هم لانه گرديم . تو بهتر از هرکس می دانی که به هيچ کس جز تو اميد نداشتم , حال اميدم به نااميدی تبديل گشت .

محبوب من تو از دوری من رنج نمی بری ؟ تو در انتظار من نيستی ؟ ای کاش پاسخ اين سوالات را می دانستم . امروز همچون روزهای پيشين در فراقت سپری شد .

ای روز لعنت بر تو ..

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

گرگنما
ساعت13:22---9 آبان 1391
خیلی قشنگه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





♥ یک شنبه 16 مهر 1391 ♥ 20:50 بـ ه قـلمـ h... ♥


طراح : صـ♥ـدفــ